Archive for مارس, 2010

دوستی با پلیس

از کودکی به فرزندان خود دوستی با پلیس را بیاموزید.
همش می آم به خاله هام این جمله رو بگم که یهو یه مسائلی یادم می افته و من رو از گفتن منصرف می کنه.

2010/03/30 at 9:12 ق.ظ. 9 دیدگاه

آرامش اتاقم

بعضی اوقات دلم برای آرامش اتاقم بدجور تنگ می شه. الان هم یکی از همون موقعاس.

2010/03/28 at 4:39 ب.ظ. 7 دیدگاه

فلفل و ماهی و ریزه میزه بودن

از بین شش تا ماهی قرمزی که داریم یکیشون نماد کامل ضرب المثل فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه هستش.
ایشون پوست و گوشت دو تا از ماهی های دیگرو خوردن.

2010/03/27 at 7:16 ب.ظ. 4 دیدگاه

این چنین هستیم ما

این چنین فامیلی داریم ما :
زنگ می زنن به همدیگه و سن بچشون رو از اون یکی می پرسن.

2010/03/26 at 6:13 ب.ظ. 4 دیدگاه

تنفر

نمی دونم رو چه حسابیه ولی از یه عده متنفرم و هر وقت این جمله رو به زبون می آرم مورد خشم پدر قرار می گیرم.
نمی دونم رو چه حسابیه ولی از یه عده متنفرم و تا می خوام بیام و بعضی حرکاتشون رو فراموش کنم یه کار زننده ی دیگه انجام می شه و تنفرم نسبت بهشون زیاد تر می شه.
نمی دونم رو چه حسابیه ولی از یه عده متنفرم و ممکنه این تنفر هیچ ربطی به سن و سال نداشته باشه و طرف ممکنه اندازه ی سن مامان بزرگ و بابابزرگ من سن داشته باشه.
خلاصه اینکه از یه عده چندشم می شه و روز به روز هم داره این احساس قوت می گیره.

2010/03/25 at 6:32 ق.ظ. 7 دیدگاه

یک ایمیل

2010/03/24 at 10:42 ق.ظ. 7 دیدگاه

پول تازه

پول رایج مملکت در حال فروش بین هموطنانمونه و ما هنوز هم که هنوزه داریم سر این مسئله بحث می کنیم که ایا بگیم مرگ بر آمریکا یا نه؟
هر 1000 تومانی تازه در بازار رشت به قیمت 1250 تومان فروخته شد.

2010/03/23 at 10:37 ق.ظ. 7 دیدگاه

1 فروردین

می دونید همیشه چی برام جای سئوال بوده؟
اینکه از اون زمانی که سال تحویل می شه و می ریم و وارد سال جدید می شیم تا اون زمانی که 1 فروردین بشه جز سالهای عمرمون حساب می شه یا نه؟


نوروز مبارک . با امید به داشتن سالی مملو از شادی و سبزی و سر زندگی.

2010/03/21 at 9:04 ق.ظ. 16 دیدگاه

هر چی

اول از همه بگم که به هیچ وجه سال 88 رو نفهمیدم. اصلا نفهمیدم که کی اومد وکی به آخرش رسید. درگیری پشت درگیری.

و اونهم نه درگیری شخصی بلکه درگیری اجتماعی.

بعد هم اینکه امیدوارم سال 89 ای که در حال اومدنه به خشمناکی اون ببری که قراره بیاد نباشه و جای یه ببر خشمگین یه ببر قدرتمند و تنومند داشته باشیم که با هیچ بادی نلرزه و به اون چه می خوایم برسونه ما رو البته نه با خشونت.

بعد هم اینکه آوامین عزیزم من رو به بازی دعوت کرده که تو این آخر سالی فک کنم خوب باشه.

بهترین روز سال 88: روز 22 خرداد ماه، روزی که فک می کردم همه چیزای بد در حال تموم شدنه .
بهترین هدیه ی سال 88: : روز تولدم ، زمانیکه بابام برام گوشیم رو عوض کرد.

بهترین سفر سال: مسافرت آنچنانی نبودش. رفتیم چالوس و برای اولین بار تلکابین سوار شدم. یه بار دیگه هم که اومدنم به تهران بود به مناسبت جشن بانوان وبلاگ نویس و دیدن دوستای وبلاگیم.
بهترین کتاب سال: چیز خاصی یادم نمی آدش. یعنی آخه زیاد کتابخون نیستم و بیشتر از اونی که کتاب خون باشم ، فیلم می بینم.
بهترین دوست سال:: به هیچ وجه نمی تونم اسم ببرم چون اگه بخوام اسماشون رو بگم یه دنیا می شه .
بهترین کار سال: این بود که شدم عضو اوریف لیم و یه پولی هر چند خیلی کم به دست می آرم.
بهترین غذای سال: سوسیس بلغاری( البته اخیرا کشفش کردم).
بهترین فیلم سال: :
Match Point,سنگسار ثریا، کسی از گربه های ایرانی خبر ندارد.

بهترین پست سال::
لینک
بهترین درس سال:
یاد گرفتم تا زمانی که به هیچی دست پیدا نکردم دل خوش نکنم. در راستای بهترین روز سال

بهترین آرزوی سال: همه ی مردم کشورم و از دعای اون ها من و خونوادم به آرامش و رفاه و آزادی که لایقش هستیم برسیم.

از هر کسی که این جا رو می خونه چه وبلاگ دار و چه بی وبلاگ می خوام که اگه دلشون خواست این بازی رو انجام بدن. چه اینجا چه تو وبلاگ خودشون.

2010/03/20 at 11:39 ق.ظ. 8 دیدگاه

عطر

نمی دونم چرا نمی تونم نگاه پر از خشونت و نفرت مرد توی عطر فروشی رو فراموش کنم که با خشونت هر چه تمام در تلاش برای خرید عطر برای پارتنرش بود و نمی دونم چرا به هیچ وجه نمی تونم به خودم بقبولونم که مرد توی فروشگاه نمی دونست که همه می گن عطر جدایی می آره.

2010/03/19 at 7:18 ق.ظ. 17 دیدگاه

Older Posts


لوگو ها

جمــع دختــرونه Face Off :  رو در رو با وبلاگ نویسان