ميگ ميگ

هميشه با ديدن بچه هايي كه تو چهارراه ها و خيابون ها دعا و گل و آدامس مي فروشن و به بچه هايي كه تو ماشين هاشون با مادر و پدر هاشون نشستن و يا تو خيابون ها با مادر و پدرهاشون راه ميرن ، با حسرت نگاه مي كنن ، دلم آتيش ميگيره.
اما امروز با شنيدن اين خبر ديگه حالم به هم خورد.
آقاي ديويد بكهام از شركت سازنده ي كارتون ميگ ميگ درخواست برنده شدن گرگ كارتون را كه يكي از شخصيت هاي محبوب كارتوني پسرش است را كرده است و در ازاي بر آورده شدن اين درخواست شصت هزار دلار به شركت سازنده خواهد داد.

به فرهنگستان ادب فارسی تبدیل میشویم.

ورد پرس ابزاریست بس نفس گیر که به جرات می توانم بگویم نفس من را یک هفته ی تمام گرفت  و جانم را به لبم رساند تا به این شکل در آمد.

ممکن است بگویید از آی کیو بنده است.مسلم است که در برابر این صحبت نمی توانم موضع بگیرم. چرا که نه می توانم بگویم آی کیوام بالاست که مطمئنا  حمل بر خودستایی میشود و نه می توانم بگویم که آی کیو ام زیر خط فقر است و آن وقت است که غرورم جریحه دار میشود.

پس نتیجه می گیریم که بیش از این چیزی نگویم و سخن را کوتاه کنم و تا پستی دیگر شما را به خدا بسپارم.

پ.ن: اووووووووف! ادبی نوشتن ههم خیلی سخته ها!!!

خجالت زده نیستم

به هیچ وجه آدم خجالتی نیستم، اما نمی دونم چرا اطرافیان و کسایی که با من زیاد سر و کار دارن ولی صمیمی نیستند  ،فکر رو بر این میذارن که یه آدم خجالتی هستم که در طول روز به جز اطرافیان نزدیکش با هیچ کس حرف نمی زنه به جز چند تا کلام ساده ی سلام و خوب هستیدو  چه خبر. منکر این قضیه هیچ وقت نبودم و نیستم که با بعضی از اطرافیان صحبت هام در همین حد هستش ولی هرگز این صحبت رو مبنی بر خجالتی بودن  خودم قبول ندارم. از نظر من افراد بسته به رابطه ای که با فرد دارن و همینطور بسته به تفکراتی که دارند و همینطور همسو بودن تفکرات با آدم  ها صحبت هاشون حد دار میشه.

اما گاهی اوقات مسائلی اتفاق می افته که تو ضمیر نا خود آگاهم این حس به وجود می آد که نکنه من خجالتی هستم و خودم خبر  ندارم. مثلا یکی از عاداتی که دارم و خودم هم دل خوشی از این عادتم ندارم اینه که هیچ وقت تنهایی به خرید نمیرم. این به تنهایی خرید نکردن دلیل بر نداشتن اعتماد به نفس من در انتخاب اجناس نیست. اما دوست دارم به خودم بقبولونم که خرید نکردن به تنهایی من دلیل بر خجالت کشیدن از فروشنده هم نیستش!چرا که زمانی که با اطرافیان میرم بیرون ،‌به هیچ وجه زمان خرید کم صحبت نیستم. به موقعش تخفیف میگیرم. به موقعش حرف میزنم. به موقعش انتخابم رو به فروشنده می گم و …

پ.ن:

دوست دارم بدونم شما بعد از خوندن تقریبا یک سال از نوشته های من شخصیت من رو تا چه حد شخصیتی خجالتی میدونید؟!اصلا از نظر شما من خجالتی هستم یا نه؟!

 

ببخشش از بزرگان است!

 این روزها خبرهای جورواجور دور و اطراف به قدری اعصابم رو ضعیف کرده که کارهایی ازم سر میزنه که خودم هم هاج و واج می مونم که آیا این کار واقعا از من سر زده یا نه؟!

خدایا ببخش!

و باز هم هنر خود را به رخ دیگران می کیشم!Just kidding

از اونجایی که من هنرمندم و شما هم خبردارید و دیروز هم همگی برای قبول شدن من تو درس هام دعا کردید و واقعا هم دعاهاتون موثر بود و من قبول شدم و تعدادی از شما هم از من شیرینی خواسته بودید  بابت قبولیم و به خاطر اینکه به هیچ کدومتون دسترسی ندارم و نمی تونم شیرینی واقعی بدم…

اهم،اهم…

یکی از نقاشی هام رو تقدیم می کنم بهتون!!!

 

روز پر کار و پر استرس

روز پر کار و پر استرسی در پیش دارم.

از صبح تا ساعت یک آموزشگاه  و  بعدازظهر  هم دوباره ، همینطور اومدن نمره های 3 تا از درس هام که برای دو تاش واقعا ناامیدم.

برای قبول شدنم دعا کنید!!!!

آقایون باتیستا، آندرتیکرو …بسم الله!

نمی دونم واقعا هدف این کشتی کج بازها از این ورزش چیه؟! اگه می خواین خودتون رو بکشین راه های آسون تری هم هست ها! یکی از راه هاش همین  اغتشاش گر شدن هستش!!

آقایون باتیستا، آندر تیکر و … بسم الله!!!!

 

تو سری خورم

فعلا که دارم یکی میزنم تو سر خودم و یکی هم تو سر Word Press تا اون جا را برای 9 مرداد آماده کنم. می خوام آرشیو وبلاگ قبلیم رو هم منتقل کنم. شما ها هم با من اسیرید. هی لینکم رو عوض میکنید و یه لینک دیگه میذارین. Forgive Me please

کوچ

در پی کوچ دسته جمعی دوستان وبلاگ نویس از پرشین بلاگ و بلاگفا بنده هم در روز ٩ مرداد تغییر مکان می دهم.

پ.ن: بلاگفا سرویس دهیش خیلی بد بود ، درست. اما دلیل کوچ از پرشین بلاگ چیه؟!!!

گیج

الان برای من یه سئوال پیش اومده.امکانش وجود داره  کسی به من جواب بده؟!

میشه به من بگین شرایط اعلام کردن عزای عمومی تو کشورما به چه چیزهایی بستگی داره؟!