ناتوانی
2009/11/04 at 6:20 ب.ظ. 23 دیدگاه
زمان هایی که یه عالمه اتفاق رو با چشم خودم دیدم و می تونم بیام و تعریفشون کنم مغزم هنگ می کنه و قدرت تکلم و توصیفم رو از دست می دم.:-)
Entry filed under: دستهبندی نشده.
2009/11/04 at 6:20 ب.ظ. 23 دیدگاه
زمان هایی که یه عالمه اتفاق رو با چشم خودم دیدم و می تونم بیام و تعریفشون کنم مغزم هنگ می کنه و قدرت تکلم و توصیفم رو از دست می دم.:-)
Entry filed under: دستهبندی نشده.
1. مژده | 2009/11/04 در 7:12 ب.ظ.
هر وقت از هنگی دراومدی برامون تعریف کن 🙂
راستی میشه بگی چیکار کردی که علاوه بر اسم پست ها اسم وبلاگها هم تو قسمت » دوستان در گوگل ریدر » برات میاد؟ من پیوندهای گوگلیم فقط اسم پستاشون میاد 😦
2. مهدی نامور | 2009/11/04 در 7:19 ب.ظ.
یک درد مشترک…
3. دختره | 2009/11/04 در 7:41 ب.ظ.
برعکس تو من اینجور موقعها عصبی میشم و تند تند حرف میزنم.
4. خانوم زیگزاگ | 2009/11/04 در 7:43 ب.ظ.
آقای زیپ هم امروز دچار همین درد بود…
5. مژده | 2009/11/04 در 7:56 ب.ظ.
مرسی عزیزم. درست شد *:
6. پری ناز | 2009/11/04 در 8:03 ب.ظ.
خواهش می کنم!
7. vasle | 2009/11/04 در 8:04 ب.ظ.
زمان و مکان و انسان….ای کاش این سه با هم فراموش می شدند
8. دختر حاجی | 2009/11/04 در 8:43 ب.ظ.
من هم این درد رو با بی تربیتی هر چه تمام تر و بکار بردن الفاظ رکیک درمان کردم.
9. غزلک | 2009/11/04 در 8:51 ب.ظ.
یه کم که بگذره خودش راهش رو پیدا میکنه
10. سمبوسه خانم | 2009/11/05 در 4:39 ق.ظ.
ولي ما دوست داريم از همه جا يه خبري داشته باشم
پري ناز خواهش ميكنم بيا بگو چي بود و چي شد و…
11. ماه مون | 2009/11/05 در 4:41 ق.ظ.
وبلاگت چرا ریخته بهم..
.
یکمی آرومتر بشی همه چی رو می گی و می نویسی.
12. پری ناز | 2009/11/05 در 6:07 ق.ظ.
چه طوری ریخته بهم؟
13. ماه مون | 2009/11/05 در 6:50 ق.ظ.
خب درست شد نوشته ها همه اومده بود سمت چپ.
خوبی پری ناز ؟
14. پری ناز | 2009/11/05 در 10:00 ق.ظ.
ای. بدک نیستم.تو چطوری؟
15. مـــژده | 2009/11/05 در 7:17 ق.ظ.
نکته:وبلاگت واسه من سالمه !
عمق فاجعه که زیاد باشه , آدم نمیتونه دیگه بیانشون کنه …
16. لیلی | 2009/11/05 در 8:26 ق.ظ.
آدم خیلی چیزا رو دوست نداره اصلا تعریف کنه… اینکه توی سرزمین خودت به هیچ جرمی کتکت می زنن، بهت حمله می کنن و تو رو دشمن خطاب می کنن، فقط خشم وجود آدمو می گیره و اشک جلوی دیده هارو…
17. بـانـو | 2009/11/05 در 8:49 ق.ظ.
برعکس
تند تند حرف میزنم تا اشکم در بیاد!
18. عالیه | 2009/11/05 در 11:58 ق.ظ.
هنگ نکن. بگو!:)
19. ماه مون | 2009/11/05 در 2:19 ب.ظ.
منم خوبم منتظرم وقت سفر برسه و بیام
20. یلدا | 2009/11/05 در 2:49 ب.ظ.
سلام…میشه منم از دوستانت باشم..
__________________________________
خواهش می کنم. خوشحال میشم
21. حامد | 2009/11/05 در 5:19 ب.ظ.
اصولا همه همینطورین و این هم بخاطر هیجان زیادیه که آدما دارن… ولی من اینطوری نیسسسسم :»>
22. پری ناز | 2009/11/05 در 5:22 ب.ظ.
من که هستم.یعنی هنگم ها!
23. دختر نارنج و ترنج | 2009/11/06 در 12:57 ب.ظ.
این حال تو ربطی به این 13 کذایی که نداره که………..؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟